می خواهم بزرگ شوم!
ارسال شده توسط در 86/12/25:: 12:28 صبحبه نام خدا
همیشه فکر می کردم که برای خوب بودن باید کار خیلی بزرگ و شاقی انجام داد.همیشه فکر می کردم که آدم های بزرگ از اول بزرگ بوده اند ! چون هیچ گاه زمانی را که بزرگ نبودند، درک نکرده ام . در حالی که نه خوب شدن در گرو انجام دادن کار خیلی بزرگی است و نه بزرگ شدن ( بزرگ شدن روح ) یک شبه امکان پذیر!
برای رسیدن به ابعاد متعالی انسانیت نمی توان یک شبه راه به جایی برد .
این را برای هر دویمان می نویسم . برای هر دویمان که هر گاه خواستیم برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم همان ابتدای راه ، از حرکت باز ماندیم . می دانی چرا ؟
چون همیشه یا هدفمان را خیلی کوچک کردیم و یا راه رسیدن به هدف بزرگ را هموار و نزدیک پنداشتیم . شاید با خودت بگویی نه اینطور نبوده . اما حقیقتی است که ما نآآگاهانه و جاهلانه گرفتارش شدیم.
وقتی هدف را کوچک شمردیم ، انگیزه های بلند و محکم را برای رسیدن به آن از دست می دادیم و قدم هایمان ناخودآگاه سست میشد . امروز را به فردا و فردا را به آینده موکول کردیم و اینچنین زمان را از دست می دادیم و بعد از مدتی غصه می خوردیم که چرا نتوانستیم .
و وقتی راه رسیدن به هدف را هموار پنداشتیم ، هر سنگی که به پایمان می خورد اراده مان را برای ادامه حرکت سست می کرد. درست است هدف بزرگ بود اما اراده کوچک! و این یعنی نرسیدن!
و گاهی آنقدر هدف را نزدیک می دیدیم که اگر امروز تصمیمی می گرفتیم انتظار داشتیم به سرعت نتیجه ای دلخواه را ببینیم و وای به روزی که نتیجه حاصل نمی شد آنوقت خودمان را سرزنش می کردیم و نا امید می شدیم که ما نمی توانیم !
در آخر نیز به نقطه اول باز می گشتیم ، شاید خرابتر !!
من و تو در فاصله ای به اندازه شوق اولیه ، فقط درجا میزدیم!
میبینی ؟!
بیا این بار آگاهانه شروع کنیم و برای یک بار هم که شده آدمیت را تجربه کنیم حتی اگر قیمتش ، تلاش به اندازه سالهای عمرمان باشد.